پایان 4 ماهگی گل دخترم
پرنسس آنیسای من چه خوب شد که به دنیا اومدی و چه خوبتر شد که همه دنیای من شدی دختر نازنینم عزیزدردونه مامان توی این چهار ماه گذشته خیلی چیزا یاد گرفتم یاد گرفتم با تو بخندم با توشاد باشم با تو بخوابم با تو راه بروم با تو غذا بخورم و..با تو همراه باشم خواه چه برای شادیه تو باشد و چه برای غمهای تو . نازنینم توی ٤ ماهگی تو دستهاتو شناختی وفهمیدی از آن دو فقط برای گذاشتن در دهان استفاده نکنی بلکه برای گرفتن هم استفاده کنی واین روزها سخت مشغول هستی وبا اسباب بازیهایت سرگرم هستی روزها در گذر زمان میگذرند و تو روز به روز شیرین تر میشوی و دوست داشتنی تر وقتی بابا از سر کار می آید چنین دلنوازی می کنی که گویی سالهاست در این کار ...
نویسنده :
فرزانه
1:14